Farsi Dictionary

Sportsman

ورزشكار، ورزش دوست ، ورزشكار جوانمرد.

Sportsmanlike

مانند ورزشكار، جوانمرد.

Sportsmanly

مردانه وار.

Sportsmanship

ورزشكاري ، ورزش دوستي ، مردانگي.

Keyword

Criteria