دراييدن ، سخن گفتن ، حرف زدن ، صحبت كردن ، تكلم كردن ، گفتگو كردن ، سخنراني كردن.
گفتني.
(ز.ع.- امر.) محل فروش مشروبات الكلي قاچاق.
گوينده ، حرف زن ، متكلم ، سخن ران ، سخنگو، ناطق ، رءيس مجلس شورا.
مقام رياست مجلس.
لوله مخصوص مكالمه بين دو اتاق.
صحبت کردن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains