Farsi Dictionary

Speak

دراييدن ، سخن گفتن ، حرف زدن ، صحبت كردن ، تكلم كردن ، گفتگو كردن ، سخنراني كردن.

Speakable

گفتني.

Speakeasy

(ز.ع.- امر.) محل فروش مشروبات الكلي قاچاق.

Speaker

گوينده ، حرف زن ، متكلم ، سخن ران ، سخنگو، ناطق ، رءيس مجلس شورا.

Speakership

مقام رياست مجلس.

Speaking tube

لوله مخصوص مكالمه بين دو اتاق.

Speak out

صحبت کردن

speak up

صحبت کردن

speaking

صحبت کردن

Keyword

Criteria