تلا لوء داشتن ، جرقه زدن ، چشمك زدن ، برق ، تلا لو، جرقه ، درخشش.
جرقه زن ، پرتلا لوء ، اتشبازي جرقه دار، گوهر درخشان (مثل الماس).
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains