Farsi Dictionary

Sophist

سوفسطايي ، مغالطه كن ، زبان باز، سفسطه باز.

Sophisticate

خبره وپيشرفته كردن ، سفسطه كردن ، رنگ واب فريبنده زدن به ، از اصالت وسادگي انداختن ، فريبنده.

Sophisticated

خبره وماهر، مشگل وپيچيده ، درسطح بالا ، مصنوعي ، غير طبيعي ، تصنعي ، سوفسطايي.

Sophistication

سفسطه ، دلفريبي ، اغوا، تحريف ، مهارت ، كمال.

Sophistry

سفسطه ، مغالطه ، زبان بازي ، برهان تراشي ، فريب.

Keyword

Criteria