وابسته بخورشيد، خورشيدي.
(برق) باطري افتابي.
جرقه خورشيدي ، تشعشع ناگهاني نيروي خورشيد.
گلخانه شيشه اي.
منظومه شمسي.
ساعت افتابي ، اتاق افتاب رو، اطاق مريضخانه كه دران مريض حمام افتاب ميگيرد.
تابش افتاب.
زياد در افتاب ماندن وخراب شدن ، استفاده كردن از نور افتاب ، درمعرض افتاب قراردادن.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains