Snake |
(ج.ش.) مار، داراي حركت مارپيچي بودن ، مارپيچي بودن ، مارپيچ رفتن. |
Snake charmer |
مارگير، ساحر مار. |
Snake dance |
رقص مارپيچي. |
Snake fence |
(fence worm=) نرده مارپيچ. |
Snake in the grass |
خطر محتمل ، خطر نزديك ، دوست دو رو. |
Snake oil |
داروهايي كه ادم دوره گرد (بدون صلا حيت نسخه نويسي) تبليغ ميكند، دواي ضد زهرمار. |
Snakebite |
مارگزيدگي ، نيش مار، تريليوم ، ويسكي. |
Snakelike |
(ج.ش.) شبيه مار، مارسان. |
Snakemouth |
(گ.ش.) گل ثعلب امريكايي وژاپني. |
Snakeroot |
(گ.ش.) زراوند، انجبار، گل مار. |
Snakeweed |
(گ.ش.) انجبار، علف مار، شوكران زهردار. |