گلوله بي شكل ، چارپاره ، جانور كندرو، جانور تنبل ، گردونه كندرو، اسب كندرو، (امر.) يك جرعه مشروب ، تكه فلز خام ، مثل حلزون حركت كردن ، يواش يواش وكرم واربيهوده وقت گذراندن ، لول زدن ، ضربت مشت ، ضربت سنگين زدن به.
(درمسابقه مشت زني) مسابقه سنگين ، مسابقه اي كه دران ضربات سنگين رد وبدل ميشود.
ادم تنبل ، تنبل وكند.
ادم تنبل ، مشت زن ، ضربه زن ، مشت باز.
ضربه زني ، مشت زني.
گرانجان ، تنبل ، لش ، كند، بطي ، اهسته رو، كساد.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains