Farsi Dictionary

Slide

لغزش ، سرازيري ، سراشيبي ، ريزش ، سرسره ، كشو، اسباب لغزنده ، سورتمه ، تبديل تلفظ حرفي به حرف ديگري ، لغزنده ، سرخونده ، پس وپيش رونده ، لغزيدن ، سريدن.

Slide

سر، ريزش ، كشو، سريدن ، سراندن.

Slide in

توسراندني ، كشويي.

Slide rule

خط كش محاسبه.

Slide rule

خط كش رياضي ، خط كش مهندسي.

Slide valve

دريچه متحركي كه باز وبسته ميشود.

Slider

سر (sor) خورنده ، لغزنده.

Slideway

راه لغزنده ، راهي كه دران سر (sor) ميخورند.

slide show

نمايش اسلايد

slides

اسلايد

Keyword

Criteria