Farsi Dictionary

Slate

تخته سنگ ، لوح سنگ ، ورقه سنگ ، تورق ، سنگ متورق ، سنگ لوح ، ذغال سنگ سخت وسنگي شرح وقايع (اعم از نوشته يا ننوشته)، فهرست نامزدهاي انتخاباتي ، با لوح سنگ پوشاندن ، واقعه اي را ثبت كردن ، تعيين كردن ، مقدر كردن.

Slate black

رنگ ارغواني مايل بسياه ، رنگ سياه سنگ لوحي.

Slate blue

رنگ ابي مايل به خاكستري.

Slatelike

شبيه سنگ لوح.

Slater

ماشين يا تيغه تراش پوست خام ، كسي كه پوست خام را مي تراشد، سرزنش كننده ، كارگرسنگ لوح.

Slatey

(slaty=)شبيه سنگ لوح ، باريكه باريكه ، تكه تكه.

Keyword

Criteria