تخته سنگ ، لوح سنگ ، ورقه سنگ ، تورق ، سنگ متورق ، سنگ لوح ، ذغال سنگ سخت وسنگي شرح وقايع (اعم از نوشته يا ننوشته)، فهرست نامزدهاي انتخاباتي ، با لوح سنگ پوشاندن ، واقعه اي را ثبت كردن ، تعيين كردن ، مقدر كردن.
رنگ ارغواني مايل بسياه ، رنگ سياه سنگ لوحي.
رنگ ابي مايل به خاكستري.
شبيه سنگ لوح.
ماشين يا تيغه تراش پوست خام ، كسي كه پوست خام را مي تراشد، سرزنش كننده ، كارگرسنگ لوح.
(slaty=)شبيه سنگ لوح ، باريكه باريكه ، تكه تكه.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains