Farsi Dictionary

Skirt

دامن لباس ، دامنه ، دامنه كوه ، حومه شهر، حوالي ، دامن دوختن ، دامن دار كردن ، حاشيه گذاشتن به ، از كنار چيزي رد شدن ، دور زدن ، احاطه كردن.

Skirter

غوطه زدن ، زير و رو شدن ، بريدن ، پارچه دامني ، حاشيه رو.

Keyword

Criteria