دامن لباس ، دامنه ، دامنه كوه ، حومه شهر، حوالي ، دامن دوختن ، دامن دار كردن ، حاشيه گذاشتن به ، از كنار چيزي رد شدن ، دور زدن ، احاطه كردن.
غوطه زدن ، زير و رو شدن ، بريدن ، پارچه دامني ، حاشيه رو.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains