Farsi Dictionary

Sire

اعليحضرتا، حضرتا، پدر، نيا، پس انداختن ، پدري كردن.

Siree

(sirree) (ز.ع.- امر.) اقاجان ، اقاي خودم.

Siren

(sirenic) حوري دريايي ، زن دلفريب ، سوت كارخانه ، اژير، حوري مانند.

Siren song

سرود دلفريب وافسونگرانه.

Sirenian

شبيه حوري دريايي ، حوري وار، افسون گر، مسحور كننده.

Sirenic

(siren) حوري دريايي ، زن دلفريب ، سوت كارخانه ، اژير، حوري مانند.

Keyword

Criteria