Farsi Dictionary

Sink

دست شويي اشپزخانه ، وان دستشويي ، فرو رفتن ، رسوخ ، ته نشيني ، حفره ياگودال ، نزول كردن ، غرق شدن ، ته رفتن ، نشست كردن ، گود افتادن.

Sink

چاهك ، فرو رفتن ، فروبردن.

Sinkable

نشست كردني ، غرق كردني يا شدني.

Sinkage

درجه فرو رفتگي.

Sinker

وزنه ريسمان ماهي گيري ، وزنه ، مته كار، قالب ريز.

Sinkhole

چاه فاضل اب ، گودال ، منجلا ب ، تله پول.

Sinking fund

وجه استهلا كي.

sinking

غرق شدن

Keyword

Criteria