Farsi Dictionary

Single

واحد، منفرد، تك ، فرد، تنها، يك نفري ، مجرد، (معمولا با out) جدا كردن ، برگزيدن ، انتخاب كردن.

Single

تك ، تنها، انفرادي.

Single address

بايك نشاني.

Single breasted

داراي دكمه در يك طرف كت ، كت دو يا سه دكمه.

Single combat

جنگ تن بتن.

Single crystal

تك بلور.

Single entry

حسابداري فردي ، حسابداري ساده (بدون دوبل).

Single file

صف نظامي كه يكي يكي پشت سرهم باشند، يك رديف ، ستون.

Single foot

تك روي ، اسب تك رو، تكاور، تك رو بودن.

Single footer

تك رو.

Single haneded

يك تنه ، دست تنها، تنهايي.

Single hearted

امين ، وفادار، بي ريا، يكدل.

Single minded

امين ، بي تزوير، مصمم ، با اراده.

Single name paper

سفته داراي يك امضاء.

Single phase

برق يك فاز.

Single phase

تك فازه.

Single precision

تك دقتي ، با دقت معمولي.

Single purpose

تك منظوره.

Single rail logic

منطق تك خطي.

Single shot

يكباره اي.

Single space

تك فاصله ، تو هم.

Single space

(در ماشين نويسي) در ميان سطور فقط يك فاصله گذاردن ، تك فاصله كردن.

Single tax

ماليات انفرادي ، ماليات بر در امد انفرادي.

Single track

تك راهه ، فاقد وسعت معنوي ، فاقد درك عقلا ني.

Single user

تك كاربري.

Single valued

تك ارز، تك ارزشي.

Singlestick

چوب مخصوص تمرين شمشير بازي.

Singlet

زيرپوش مردانه ، خط واحد.

Singleton

يگانه ، (در بازي ورق) تك ورق ، ورقي كه در دست بازيكن نظيري ندارد، يك سطرشعر يا بند منحصر بفرد.

Singles

تک آهنگ

Keyword

Criteria