Farsi Dictionary

Simulate

صوري ، وانمود كردن ، بخود بستن ، مانند بودن ، تقليد كردن ، شباهت داشتن به.

Simulate

شبيه سازي كردن ، تشبيه كردن.

Simulated

شبيه ساخته ، تشبيه شده.

Simulated rank

(نظ.) همرديف نظامي ، همرديفي.

Keyword

Criteria