Farsi Dictionary

Sign

نشان ، نشانه ، علا مت ، اثر، صورت ، ايت ، تابلو، اعلا ن ، امضاء كردن ، امضاء ، نشان گذاشتن ، اشاره كردن.

Sign

علا مت ، نشان ، امضاء كردن.

Sign and magnitude

علا مت و مقدار.

Sign bit

ذره علا مت نما.

Sign character

دخشه علا مت نما.

Sign digit

رقم علا مت نما.

Sign flip flop

الا كلنگ علا مت نما.

Sign language

زبان علا مات ، زبان مخصوص كرها، مكالمه با اشاره.

Sign magnitude

علا مت و مقدار.

Sign of aggregation

(ر.) علا ءم مخصوص جمله جبري (مثل پرانتز وغيره).

Sign of the cross

علا مت صليب.

Sign off

از زير بار تعهد يامشاركتي شانه خالي كردن ، (در قمار) جارفتن ، پايان دادن به.

Sign position

موضوع علا مت.

Signal

علا مت ، سيگنال ، علا مت دادن.

Signal

علا مت ، نشان ، راهنما، اخطار، اشكار، مشخص ، با علا مت ابلا غ كردن ، با اشاره رساندن ، خبر دادن.

Signal distance

فاصله علا متي.

Signal fidelity

وفاداري علا ءم.

Signal generator

علا مت زا.

Signal level

سطح علا مت.

Signal normalization

هنجارسازي علا مت.

Signal regeneration

باززايي علا ءم.

Signal transformation

تراديسي علا ءم.

Signaler

علا مت دهنده.

Signaling

علا مت دهي.

Signalize

برجسته كردن ، علم (alam) كردن ، مشهود كردن.

Signally

اشكارا، بطور برجسته.

Signallzation

علا مت گذاري.

Signalman

متصدي علا ءم ، ديدبان.

Signalment

تعيين هويت باشرح علا ءم ظاهري شخص.

Signatory

امضاء كننده ، صاحب امضاء ، امضايي.

Signature

امضاء ، دستينه ، صحه ، توشيح ، امضاء كردن.

Signature

امضاء ، اثر.

Signboard

لوحه ، سرلوحه ، تخته اعلا ن ، اعلا ن.

Signed

علا مت دار، امضاء شده.

Signed field

ميدان علا مت دار.

Signed magnitude

مقدار علا مت دار.

Signer

امضاء كننده.

Signet

مهر، خاتم ، انگشتري خاتم دار، مهر كردن.

Signet ring

انگشتر خاتم دار.

Signifiable

قابل نمايش بوسيله علا مت يا رمز.

Significance

معني ، مقصود، مفاد، مفهوم ، اهميت ، قدر.

Significance

اهميت ، معني.

Significant

مهم ، معني دار.

Significant

پر معني ، مهم ، قابل توجه ، حاكي از، عمده.

Significant digit

رقم معني دار.

Signification

معني ، مفهوم ، مفاد، تعيين ، اظهار، ابلا غ.

Signifier

دلا لت كننده.

Signify

دلا لت كردن بر، حاكي بودن از، باشاره فهماندن ، معني دادن ، معني بخشيدن.

Signor

(ايتاليا) اقا، شخص محترم ، مسيو.

Signora

(ايتاليا) بانوي محترمه ، خانم.

Signorina

(ايتاليا) دوشيزه ، مادموازل.

Signorino

(ايتاليا) اقا پسر، اقا.

Signpost

تابلو اعلا ن ، تير حامل اعلا ن ، تابلو راهنما.

Signum

علا مت.

sign materials

مواد علامت

signage

علامت

signatures 

امضا

significantly

به طور قابل توجهي

Signifying

دلالت

signing

امضا

signposts

به عنوان راهنما

signposts

علامت

Keyword

Criteria