چروك شدن ، جمع شدن ، كوچك شدن ، عقب كشيدن ، اب رفتن (پارچه)، شانه خالي كردن از.
جمع شدني ، چروك خوردني.
انقباض ، چروك ، چروك خوردگي ، اب رفتگي.
چروك خورنده ، چروك دهنده.
ادم كمرو، ادم محجوب.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains