گلوله ، تير، ساچمه ، رسايي ، پرتابه ، تزريق ، جرعه ، يك گيلا س مشروب ، فرصت ، ضربت توپ بازي ، منظره فيلمبرداري شده ، عكس ، رها شده ، اصابت كرده ، جوانه زده.
پرتاب وزنه (در ورزش).
شركت كننده در پرتاب وزنه ، وزنه پران.
تفنگ ساچمه اي.
بي ارزش ، بي فايده ، (استخوان) دررفته ، جابجا شده ، دلمه شده.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains