Farsi Dictionary

Shoe

كفش ، نعل اسب ، كفش پوشيدن ، داراي كفش كردن ، نعل زدن به.

Shoe tree

قالب كفش.

Shoeblack

واكس زن ، واكسي.

Shoehorn

پاشنه كش كفش ، پاشنه كش بكار بردن.

Shoelace

بند كفش.

Shoemaker

كفش دوز، كفاش.

Shoepac

كفش راحتي ، كفش دم پايي.

Shoepack

كفش راحتي ، كفش دم پايي.

Shoer

نعلبند.

Shoestring

بند كفش.

shoes

کفش

Keyword

Criteria