Farsi Dictionary

Shaft

ميله ، استوانه ، بدنه ، چوبه ، قلم ، سابقه ، دسته ، چوب ، تير، پرتو، چاه ، دودكش ، بادكش ، نيزه ، خدنگ ، گلوله ، ستون ، تيرانداختن ، پرتو افكندن.

Shaft

ميله ، محور.

Shafting

ساقه ها، ميله ها، مواد سازنده ساقه يا ميله ، يك دست ، ميله بهم متصل.

Keyword

Criteria