Farsi Dictionary

Shadow

سايه ، ظل ، سايه افكندن بر، رد پاي كسي را گرفتن ، پنهان كردن.

Shadow play

نمايش سايه ها، نمايش ارواح.

Shadowless

بي سايه.

Shadowlike

سايه مانند.

Shadowy

سايه دار، سايه افكن ، سايه مانند، زود گذر.

Keyword

Criteria