Farsi Dictionary

Shad

(ج.ش.) شاه ماهي خوراكي اروپا وشمال امريكا.

Shadberry

(گ.ش.) ميوه ازگيل.

Shadblow

(shadbush) (گ.ش.) درخت ازگيل.

Shadbush

(shadblow) (گ.ش.) درخت ازگيل.

Shaddock

(گ.ش.) سداب ها، دارابي.

Shade

سايه ، حباب چراغ يا فانوس ، اباژور، سايه بان ، جاي سايه دار، اختلا ف جزءي ، سايه رنگ ، سايه دار كردن ، سايه افكندن ، تيره كردن ، كم كردن ، زير وبم كردن.

Shadeless

بدون سايه.

Shader

سايه رنگ زن.

Shading

سايه (در نقشه كشي)، اختلا ف جزءي (در رنگ ومعني وغيره)، توصيف ، اصلا ح.

Shadow

سايه ، ظل ، سايه افكندن بر، رد پاي كسي را گرفتن ، پنهان كردن.

Shadow play

نمايش سايه ها، نمايش ارواح.

Shadowless

بي سايه.

Shadowlike

سايه مانند.

Shadowy

سايه دار، سايه افكن ، سايه مانند، زود گذر.

Shady

سايه دار، سايه افكن ، مشكوك ، مرموز.

shaded

سايه دار

Keyword

Criteria