Secret |
محرمانه ، راز. |
Secret |
نهان ، نهاني ، راز، سر، مجهول ، رمز، مخفي ، دستگاه سري ، محرمانه ، اسراراميز، پوشيده. |
Secret ballot |
(ballot australian=) راي مخفي ، ورقه راي مخفي داراي اسامي چاپي كانديداها. |
Secret police |
سازمان پليس مخفي ، سازمان كاراگاهي. |
Secret service |
دستگاه محرمانه دولت. |
Secret society |
انجمن سري. |
Secretarial |
وابسته بدبيرخانه ، وابسته به منشيگري. |
Secretariat |
دبيرخانه ، هيلت دبيران وكارمندان دفتري. |
Secretary |
دبير، منشي ، رازدار، محرم اسرار. |
Secretary bird |
(ج.ش.) مرغ پا بلند قوي منقار ودراز دم. |
Secretary general |
دبيركل. |
Secretary ship |
دبيري ، منشگيري. |
Secrete |
ترشح كردن ، تراوش كردن ، پنهان كردن. |
Secretion |
تراوش ، ترشح ، دفع ، پنهان سازي ، اختفا. |
Secretionary |
ترشح كننده. |
Secretive |
ترشحي ، تراوشي ، سري ، پنهان كار، مرموز. |
Secretory |
غده مترشحه ، تراوشي ، ترشحي. |
secreted |
ترشح |
secretions |
ترشحات |