Farsi Dictionary

Scow

قايق چهار گوش ، وته پهن ، قايق تفريحي ، با قايق چهارگوش حمل كردن.

Scowl

ابرو درهم كشي ، اخم ، ترشرويي ، اخم كردن.

Scowler

ادم ترشرو، ادم مهمل.

Keyword

Criteria