Farsi Dictionary

Scan

تقطيع كردن شعر، با وزن خواندن (اشعار)، بطور اجمالي بررسي كردن.

Scan

پوييدن ، اجمالا مرور كردن.

Scan period

دوره ء پويش.

Scandal

رسوايي ، افتضاح ، ننگ ، تهمت ، تهمت زدن.

Scandal sheet

نشريه محتوي شايعات افتضاح اميز.

Scandalization

ايجاد افتضاح ، فضاحت.

Scandalize

مفتضح كردن ، تهمت ناروا زدن به ، رسوا كردن.

Scandalmonger

پخش كننده شايعات افتضاح اميز.

Scandalous

افتضاح اميز، رسوايي اور.

Scandent

(climbing=) بالا رونده.

Scanner

پوينده.

Scanning

پويش ، مرور اجمالي.

Scansion

تقطيع شعري ، قراءت شعر با وزن.

Scansorial

وابسته بصعود، صعودي ، بالا رونده.

Scant

اندك ، كم ، معدود، قليل ، نحيف ، مقدار قليل ، كم دادن ، بخيلا نه دادن ، تخفيف يافتن ، ناكافي.

Scanties

تنكه زنانه ، شورت زنانه.

Scantling

ميله اندازه گيري ذرع ، نيم ذرع ، مسطوره ، خلا صه ، باقي مانده ، حدود، مقدار، مقدار قليل ، اندك ، سهم ، سهميه.

Scanty

كم ، اندك قليل ، غير كافي.

Scantily

خيلي کم - خسيسانه

Keyword

Criteria