Farsi Dictionary

Scall

جرب ، خارش ، كچلي ، سعفه ، كثيف ، پست.

Scallion

(گ.ش.) موسير، تره فرنگي ، پيازچه ، پيازي شدن.

Scallop

(ج.ش.) حلزوونهاي دوكپه اي ، گوش ماهي ، دوختن لبه تزءيني بلباس ، پختن ، حلزون گرفتن.

Scalloper

كنگره دار كننده.

Scallywag

(scalogram، scalawag=) نمايش واراءه ارقام واشكال از صور ساده بصور مشكل تدريجي.

Keyword

Criteria