نجارت دادن ، رهايي بخشيدن ، نگاه داشتن ، اندوختن ، پس انداز كردن ، فقط بجز، بجز اينكه.
چيزي كه مانع زيان گردد، پايه شمعدان ، قلك ، ادم خسيس ، تور.
(savable) پس انداز كردني ، اندوختني.
سوسيگ خشك كردن.
نجارت دهنده ، پس انداز كن.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains