Farsi Dictionary

Sail

بادبان ، شراع كشتي بادي ، هر وسيله اي كه با باد بحركت درايد، باكشتي حركت كردن روي هوا با بال گسترده پرواز كردن ، با ناز وعشوه حركت كردن.

Sailboat

قايق بادباني ، كشتي بادباني ، كشتي بادي.

Sailcloth

پارچه بادباني ، پارچه شراعي ، بادبان.

Sailer

(sailor) دريا نورد، ملوان ، قايق بادباني ، ملا ح ، ناوي

Sailfish

(ج.ش.) انواع شمشيرماهيان دندان دار.

Sailing

كشتيراني ، پارچه بادباني ، سفر دريايي.

Sailor

(sailer) دريا نورد، ملوان ، قايق بادباني ، ملا ح ، ناوي

Sailor

ملوان ، ناوي.

Sailplane

هواپيماي بي موتور.

Keyword

Criteria