Farsi Dictionary

Runner

ريشه هوايي ، دونده ، گردنده ، گشتي ، افسر پليس ، فروشنده سيار، ولگرد، متصدي ، ماشين چي ، اداره كننده شغلي.

Runner up

دومين نفر يا تيم برنده مسابقه.

Keyword

Criteria