Farsi Dictionary

Rib

دنده ، تكه گوشت دنده دار، دنده دار كردن ، گوشت دنده ، هر چيز شبيه دنده ، پشت بند زدن ، مرز گذاشتن ، نهر كندن ، شيار دار كردن.

Rib cage

قفسه سينه ، قفسه صدري.

Ribald

دون ، هرزه ، بددهن ، بدزبان ، ادم هرزه ، فاحشه.

Ribaldry

پستي ، هرزگي.

Riband

(ribband) لا يه ، پشت بند، نوار، نوارتزءيني ، روبان ، تير.

Ribband

(riband) لا يه ، پشت بند، نوار، نوارتزءيني ، روبان ، تير.

Ribbing

ساختمان دنده هاي هر چيز، راه ها يا خطوط بر جسته ، مجموعه تيريا دگل هاي كشتي ، مجموعه رگبرگ هاي برگ ، مسخرگي.

Ribbon

نوار، روبان ، نوار ماشين تحرير، نوار ضبط صوت و امثال ان ، نوار فلزي ، تسمه ، تراشه.

Ribbon

نوار، روبان.

Ribby

داراي دنده هاي بيرون امده ، شبيه دنده.

Ribgrass

(گ.ش.)بارهنگ نيزه اي (lanceolata plantago).

Riblet

انتهاي دنده گوسفند.

Keyword

Criteria