Farsi Dictionary

Revolution

واگشت ، شورش ، اشوب ، انقلا ب ، حركت انقلا بي ، چرخش.

Revolution

دور، دوران كامل ، انقلا ب.

Revolution conter

دور شمار.

Revolutionary

انقلا بي ، چرخشي.

Revolutionist

پيشواي انقلا ب ، انقلا بي ، واگشت گر.

Revolutionize

انقلا بي كردن ، تغييرات اساسي دادن.

Revolutionizer

انقلا ب اور.

Keyword

Criteria