تاخير كردن ، كند ساختن ، معوق كردن ، بتعويق انداختن ، عقب افتاده ، دير كار.
عقب انداز.
كند ذهن.
تاخير، كم هوشي ، عدم رشد فكري ، شتاب منفي.
عقب افتاده (از لحاظ هوش و رشد بدني).
دير كار، تاخير كننده ، كند ساز، معوق.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains