Farsi Dictionary

Retard

تاخير كردن ، كند ساختن ، معوق كردن ، بتعويق انداختن ، عقب افتاده ، دير كار.

Retardant

عقب انداز.

Retardate

كند ذهن.

Retardation

تاخير، كم هوشي ، عدم رشد فكري ، شتاب منفي.

Retarded

عقب افتاده (از لحاظ هوش و رشد بدني).

Retarder

دير كار، تاخير كننده ، كند ساز، معوق.

Keyword

Criteria