محدود كردن ، منحصركردن به.
محدود كردن.
محصور، در مضيقه.
تحديد، تضييق ، جلو گيري ، منع ، محدوديت.
محدوديت ، تحديد.
سياست محدوديت.
(طب) داروي پيش گير، جمله يا عبارت حصري يا محدود كننده ، محدود سازنده.
محدود
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains