Farsi Dictionary

Remit

بخشيدن ، امرزيدن ، معاف كردن ، فرو نشاندن ، پول رسانيدن ، وجه فرستادن.

Remit

ارسال وجه.

Remitment

پرداخت.

Remittable

قابل پرداخت.

Remittal

بخشش ، عفو، امرزش ، گذشت ، پرداخت.

Remittance

فرستادن پول ، پول ، پرداخت ، تاديه.

Remittance

وجه ارسالي.

Remittent

سبك شونده ، تخفيف يابنده ، موقتا تسكين دهنده.

Remitter

پرداخت كننده.

Keyword

Criteria