ماندن ، اقامت كردن ، مانده ، اثر باقيمانده ، (درجمع) بقايا.
ماندن ، باقيماندن.
مانده ، باقيمانده.
باقيمانده ، مانده ، پس مانده ، غير قابل مصرف ، باتخفيف فروختن.
مانده
باقي مانده
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains