Farsi Dictionary

Reluct

استقامت كردن ، شوريدن ، بي ميلي نشاندادن.

Reluctance

بي ميلي ، اكراه ، بيزاري ، مخالف ، مقاومت مغناطيسي.

Reluctancy

بي ميلي ، اكراه ، بيزاري ، مخالف ، مقاومت مغناطيسي.

Reluctant

بي ميل.

Reluctate

مخالف كردن ، مقابله كردن ، بي ميلي كردن.

Reluctivity

(برق) مقاومت ويژه مغناطيسي ، واكنش نفوذ پذيري مغناطيسي.

Keyword

Criteria