(relational) وابستگي ، نسبت ، ارتباط، شرح ، خويشاوند، كارها، نقل قول ، وابسته به نسبت يا خويشي.
رابطه ، نسبت ، خويش.
رابطه اي.
(relation) وابستگي ، نسبت ، ارتباط، شرح ، خويشاوند، كارها، نقل قول ، وابسته به نسبت يا خويشي.
عملگر رابطه اي.
ارتباط، نسبت ، خويشي.
خويشي ، وابستگي ، نسبت.
تنش در رابطه
روابط
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains