Farsi Dictionary

Relation

(relational) وابستگي ، نسبت ، ارتباط، شرح ، خويشاوند، كارها، نقل قول ، وابسته به نسبت يا خويشي.

Relation

رابطه ، نسبت ، خويش.

Relational

رابطه اي.

Relational

(relation) وابستگي ، نسبت ، ارتباط، شرح ، خويشاوند، كارها، نقل قول ، وابسته به نسبت يا خويشي.

Relational operator

عملگر رابطه اي.

Relationship

ارتباط، نسبت ، خويشي.

Relationship

خويشي ، وابستگي ، نسبت.

relationship tension

تنش در رابطه

relationships

روابط

Keyword

Criteria