Farsi Dictionary

Register

دفتر ثبت ، ثبت امار، دستگاه تعديل گرما، پيچ دانگ صدا، ليست يا فهرست ، ثبت كردن ، نگاشتن ، در دفتر وارد كردن ، نشان دادن ، منطبق كردن.

Register

ثبات ، ثبت كردن.

Register capacity

گنجايش ثبات.

Register length

درازاي ثبات.

Registeration

ثبت ، ثبت نام.

Registered mail

پست سفارشي.

Registered nurse

پرستار ديپلمه داراي پروانه رسمي.

registered

ثبت نام

Keyword

Criteria