Rede |
مشورت ، پند، تدبير، مشورت دادن ، حدس زدن ، هدايت كردن ، واقعه ، جريان ، وقوع ، مصلحت. |
Redecorate |
تزءينات تازه كردن ، مجددا اراستن. |
Redecoration |
نوارايي. |
Rededication |
اهدا مجدد، تقديم مجدد. |
Redeem |
باز خريدن ، از گرو در اوردن ، رهايي دادن. |
Redeemable |
باز خريدني ، قابل در اوردن از گرو. |
Redeemer |
فديه دهنده ، رهايي بخش ، نجات دهنده ، باز خريدگر. |
Redefine |
دوباره تعريف كردن. |
Redeliver |
از نو نجات دادن ، دوباره مستخلص كردن ، دوباره تحويل دادن. |
Redemption |
باز خريد، خريداري و ازاد سازي ، رستگاري. |
Redemptive |
رستگاري بخش ، باز خريدني. |
Redemptory |
رستگاري بخش. |
Redeploy |
از منطقه اي به منطقه ديگر اعزام داشتن ، نقل و انتقال دادن. |
Redeployment |
نقل و انتقال. |
Redesign |
طراحي مجدد كردن ، سر و صورت ظاهري دادن به. |
redeemed |
بازخريد |