Farsi Dictionary

Recruit

تازه سرباز، كارمند تازه ، نو اموز استخدام كردن ، نيروي تازه گرفتن ، حال امدن.

Recruitment

استخدام ، سرباز گيري.

recruited

استخدام

recruiting

استخدام

recruits

استخدام

Keyword

Criteria