Farsi Dictionary

Record

(.vi &.vt) نگاشتن ، ثبت كردن ، ضبط كردن ، ضبط شدن ، (.adv.adj.n): ثبت ، يادداشت ، نگارش ، تاريخچه ، صورت مذاكرات ، صورت جلسه ، سابقه ، پيشينه ، بايگاني ، ضبط، ركورد، حد نصاب مسابقه ، نوشته ، صفحه گرامافون ، نام نيك ،

Record

مدرك ، سابقه ، ضبط كردن ، ثبت كردن.

Record blocking

كنده يي كردن مدارك.

Record count

شمار مدارك.

Record format

قالب مدرك.

Record gap

شكاف بين مدارك.

Record head

نوك ضبط.

Record keeping

نگهداري سوابق.

Record layout

طرح بندي مدرك.

Record length

درازاي مدرك.

Record management

مديريت مدارك.

Recorder

ضبات ، ثبات ، نگارنده.

Recorder

صدانگار، ضبط كننده ، دستگاه ضبط صوت ، بايگان.

Recording

ثبت ، ضبط، صفحه گرامافون.

Recording

ضبط، ثبت ، نگارش.

Recording density

تراكم ضبط.

Recording eara

ناحيه ضبط.

Recording error

خطاي ضبط.

Recording head

نوك ضبط.

records

سوابق

Keyword

Criteria