Farsi Dictionary

Raw

نارس ، كال ، خام ، نپخته ، بي تجربه ، جريحه دار، سرد، جريحه دار كردن.

Raw data

داده هاي خام.

Rawhide

خامسوز، پوست خام ، پوست دباغي نشده ، تازيانه ، تازيانه زدن.

Rawinsonde

جهت ياب راديويي.

raw material

مواد خام - مواد اولیه

Keyword

Criteria