رسايي ، چشم رس ، تيررس ، برد، دسترسي ، حدود، خط مبنا، منحني مبنا، درصف اوردن ، اراستن ، مرتب كردن ، ميزان كردن ، عبور كردن ، مسطح كردن ، سير و حركت كردن.
برد، محدوده ، حوزه ، تغيير كردن.
جنگل بان ، تفنگ دار سواره ، هنگ سوار، ولگرد خانه بدوش
(rangy) كوهستاني ، ولگرد، پا دراز و لا غر.
فاصله ياب
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains