Farsi Dictionary

Quiet

خموش ، ارامش ، سكون ، رفاه ، ارام ، ساكن ، خاموش ، بيصدا، ارام كردن ، ساكت كردن.

Quiet

(quieten) ارام كردن ، تسكين دادن ، ساكت كردن.

Quieten

(quiet) ارام كردن ، تسكين دادن ، ساكت كردن.

Quieter

ارام كننده ، ارامتر.

Quietism

ارامش گرايي ، فرقه متصوفه اهل سكوت ، تسليم ، سكوت.

Quietist

اهل سكوت.

Quietness

(quietude) (repose=) ارامش ، سكون.

Quietude

(quietness) ارامش ، سكون.

Quietus

رهايي ، خلا صي ، تبرءه ، پاكي ، براءت ، مفاصا.

quiet hearted

دل آرام

Keyword

Criteria