Farsi Dictionary

Quest

جستجو، تلا ش ، جويش ، طلب ، بازجويي ، تحقيق ، جستجو كردن.

Quester

جستجو كننده ، جوينده.

Question

سوال ، پرسش ، استفهام ، مسلله ، موضوع ، پرسيدن ، تحقيق كردن ، ترديد كردن در.

Question mark

علا مت سوال ، پرسش نشان.

Questionable

مشكوك.

Questioner

سوال كننده ، پرسشگر.

Questionnaire

پرسشنامه.

Questor

(quaestor=) (روم) افسر رءيس دادگاه ، خزانه دار.

questionnaires

پرسش نامه

Keyword

Criteria