Farsi Dictionary

Quail

(ج.ش.) بلدرچين ، وشم ، بدبده ، شانه خالي كردن ، از ميدان دررفتن ، ترسيدن ، مردن ، پژمرده شدن ، لرزيدن ، بي اثر بودن ، دلمه شدن.

Keyword

Criteria