Farsi Dictionary

Pyre

توده ، توده هيزم مخصوص اتش زدن جسد مرده.

Pyrene

تخم سيب وگلا بي وغيره ، هسته ميوه ، هيدروكاربن سفيد ومتبلور.

Pyrethrum

(گ.ش.) گاو چشم.

Pyretic

وابسته به تب ، تب اور، داروي تب بر.

Pyrex

شيشه پيركس.

Pyrexia

تب.

Pyrexial

(pyrexic) وابسته به تب.

Pyrexic

(pyrexial) وابسته به تب.

Keyword

Criteria