Farsi Dictionary

Pulp

مغز ساقه ، مغز نيشكر، خمير كاغذ، حالت خميري ، جسم خمير مانند، بصورت تفاله دراوردن ، گوشتالو شدن.

Pulpit

منبر، سكوب خطابه ، بالا ي منبر رفتن.

Pulpwood

خمير چوب مخصوص كاغذ سازي.

Pulpy

گوشتالو، كاغذي.

Keyword

Criteria