Provide |
اماده كردن ، تهيه ديدن ، وسيله فراهم كردن ، ميسر ساختن ، تامين كردن توشه دادن. |
Provide |
تهيه كردن ، مقرر داشتن ، تدارك ديدن. |
Provided |
اماده ، مشروط، درصورتيكه. |
Providence |
مشيت الهي ، صرفه جويي ، اينده نگري. |
Provident |
(providential) صرفه جو، اينده نگر، مال انديش ، خوشبخت ، مشيتي. |
Providential |
(provident) صرفه جو، اينده نگر، مال انديش ، خوشبخت ، مشيتي. |
Provider |
مهيا كننده ، بدست اورنده. |