Protect |
حراست كردن ، نيكداشت كردن ، نگهداري كردن ، حفظ كردن ، حمايت كردن. |
Protect |
حفاظت كردن ، حمايت كردن. |
Protect bit |
ذره حفاظتي. |
Protected location |
مكان حفاظت شده. |
Protection |
حفاظت ، محافظت. |
Protection |
حراست ، حمايت ، حفظ، نيكداشت ، تامين نامه. |
Protection key |
كليد حفاظت. |
Protection level |
سطح حفاظت. |
Protection ring |
حلقه حفاظت. |
Protectionism |
سيستم حمايت از توليدات داخلي. |
Protectionist |
طرفدار حمايت از مصنوعات داخلي. |
Protective |
محافظ، وابسته به حفظ يا حراست. |
Protector |
نگهدار، پشتيبان ، حامي ، سرپرست ، قيم ، نيكدار. |
Protectorate |
سرپرستي ، قيمومت ، كشور تحت الحمايه. |
Protectory |
پرورشگاه يتيمان ، دارالا يتام. |