تناسب ، نسبت ، درجه ، سهم ، قسمت ، قياس ، شباهت ، مقدار، قرينه ، متناسب كردن ، متقارن كردن.
تناسب ، نسبت.
متناسب ، به نسبت.
بخشهاي كسري اقلا م تصاعدي يك جدول.
تناسب.
متناسب ، درخور، فراخور، متناسب كردن.
متناسب
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains